به امیر و پریسا میگفتم کاش وقتی ضربهای به خودم میزنم فورا و بیدرنگ به مجازات آسیبی که به خودم وارد کردم یک ضربه سختتر بخورم من اینطورم! یعنی اغلب اوقات اینطور بودم و حالا بیشتر از همیشه نیاز دارم که تنبیه شوم برای اینکه خودم را صدپله پرت کردم پایینتر خودم را از موضوعیت انداختم خودم را لگدمال کردم گذاشتم بیایند و لگدمال کنند اتفاقا با علم هم این کار را کردم تعمدا خودم را انداختم زیر دست و پا .بدون هیچ حرف حسابی ! بعد ناچار وقتی خوب درد کشیدم وقتی خوب خوب درد همهجا را گرفت رفتم دنبال علاج.ویزویزی گفت :باید خودت رو ببخشی» و این دستگیرترین جملهای بود که کسی میتوانست بگوید من سعی میکنم خیلی هم سخت از این پس سعی میکنم که خودم را ببخشم برای بچگیها و کار نابجایم و بیشتر از همه برای اینکه کمم و بپذیرم این را. سر ستیز با خودم نداشته باشم بهجای تیشه برداشتن و به ریشهی خود زدن بپذیرم خودم را برای اینکه کمم ببخشم خودم را و با همه توان تلاش کنم حداکثر تا ده سال پیش رو برای خودم جبران کنم
اینکه ,ببخشم ,لگدمال ,هم ,کار ,رو ,خودم را ,برای اینکه ,اینکه کمم ,خوب درد ,بیشتر از
درباره این سایت